در ادامه مباحث مربوط به مجلس رویای اسلامی
تبلیغات هم تبلیغات قدیم! یادش بخیر. اصلا یک شور و حال دیگری داشت. هر نامزد، هر چقدر که وسعش میرسید ماشین کرایه میکرد و میفرستاد توی خیابانها تا برایش بوق بزنند و تبلیغات کنند! کنارش هم مراسم شامی، نهاری، عصرانهای! چیه؟ چرا اینجوری نگاه میکنید؟ تعجب کردید؟ خوب حق دارید. چون خیلی از شماها آن سالهای پرحماسه را اصلا یادتان نیست. اما من و هم سن و سالهای من، خوب به خاطر داریم. موقع انتخابات که میشد، کاروانهای مختلف میآمدند داخل کوچه و خیابان و با هم رقابت میکردند و حسابی از خجالت همدیگر در میآمدند. مثل حالا نبود که مزه همه چیز را از ملت گرفتهاند! نه مرغی، تخم مرغی! نه کاروانی، نه ماشینی، نه بوقی! تازه از این هم بدتر؛ این دوره را که خودتان در جریان هستید، قانونی وضع کرده اند که کاندیداها حق چاپ عکس و پوستر را هم ندارند! خوب شما بفرمایید پس این بندگان خدا چگونه خودشان را در دل ملت جا کنند؟ مگر میشود با خواندن چهار تا بروشور و برنامه انتخاباتی، نماینده مورد نظرمان را بشناسیم؟ نه خیر. ما تا آن نگاههای عاشقانه و آن چهرههای مهربان و معصوم را بر روی در و دیوار شهرمان نبینیم، نمیتوانیم انتخابی آگاهانه داشته باشیم. خوب البته طبیعی است که معرفی نامزدها کمی خرج روی دست ملت می گذارد، اما چون مردم نمایندگان خودشان را به خانه خودشان میفرستند، در حقیقت این هزینه ها صرف ساختن خانه ملت میشود. پس بیخود ایرادهای بنیاسرائیلی نگیرید! حالا این وسط یکی مثل حاجی مایلیکهن پیدا شده که حرفهای عجیب و غریبی زده است. حاجی گفته:« اگر بعضی ها 100 میلیون یا حتی 200 تا 300 میلیون هزینه تبلیغات میکنند که بیدلیل نیست. لابد اینها منافعی دارند که 300 میلیون ریخت و پاش میکنند برای ورود به مجلس که اگر قانونا خیلی بخواهند از آن پول درآورند، 100 میلیون است. پس طرف لابد این 300 میلیون را خرج میکند که از آن 3 میلیارد دربیاورد!» آخر یکی نیست بگوید حاجی جان، شما را چه به سیاست؟! خدا خیرت بدهد. بهتر نیست شما به فکر همان تیم ملی فوتبال باشید که فعلا اوضاعش قمر در عقرب است؟ شما اگر با این طرز فکر، به مجلس تشریف ببرید که نمایندگان ملت را از نان خوردن میاندازید برادر!